ترنم باران

ـــــ

ترنم باران

ـــــ

بی صدا

کاش میشد شادی رو کادو داد تا دیگه هیچ کس تو دنیا غمو غصه نداشته باشه

کاش میشد گذشت از این همه دو رنگی مثل گذر از جاده
نمیدونم چرا فقط باید بعضی چیزارو دید و حس کردو رنج برد بی دلیل،
بدون اینکه کسی ازمون بپرسه دوست داری به دنیا بیای به دنیا میایم،میخوایم زندگی کنیم انتخاب کنیم بازهم خودمون تصمیم نمیگیریم اینبار شرایط که واسمون تصمیم میگیره،به خاطر همین پا رو همه ی دلبستگی هامون میذاریم از همه چیز میگذریم ولی به یه جا میرسیم که همه چیز داریم و فقط جای یه چیز خالیه جای چیز یا کسی که همیشه نبودنش اذابمون میده و فقط یه درد میشه تو سینه که همه ی خوشی های دنیا نمیتونه مرهمش باشه تا میرسیم به اینجا که باختیم،میفهمیم رسیدیم به ایستگاه اخر و باز بدونه اینکه ازمون بپرسن باید بریم ......