ترنم باران

ـــــ

ترنم باران

ـــــ

بی صدا

کاش میشد شادی رو کادو داد تا دیگه هیچ کس تو دنیا غمو غصه نداشته باشه

کاش میشد گذشت از این همه دو رنگی مثل گذر از جاده
نمیدونم چرا فقط باید بعضی چیزارو دید و حس کردو رنج برد بی دلیل،
بدون اینکه کسی ازمون بپرسه دوست داری به دنیا بیای به دنیا میایم،میخوایم زندگی کنیم انتخاب کنیم بازهم خودمون تصمیم نمیگیریم اینبار شرایط که واسمون تصمیم میگیره،به خاطر همین پا رو همه ی دلبستگی هامون میذاریم از همه چیز میگذریم ولی به یه جا میرسیم که همه چیز داریم و فقط جای یه چیز خالیه جای چیز یا کسی که همیشه نبودنش اذابمون میده و فقط یه درد میشه تو سینه که همه ی خوشی های دنیا نمیتونه مرهمش باشه تا میرسیم به اینجا که باختیم،میفهمیم رسیدیم به ایستگاه اخر و باز بدونه اینکه ازمون بپرسن باید بریم ......

نظرات 3 + ارسال نظر
ج.ص.غافل دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ http://hafez12.blogsky.com

سلام ...
بی وفا شدی سر نمیزنی اشکال نداره ....

سلمان دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://newpoemyoung.com

سلام...
منم بدون اینکه ازت بپرسم دوست داری یانه لینکت کردم
شما هم اگه لطف کنی مارو لینک کنی ممنون میشیمُُ

غریبه چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ق.ظ http://newpoemyoung.blogfa.com

بامعرفتها! من هر روز به شما سر میزنم یه سر
بهم نمی زنید.
عجب زمونه ای شده دوست یاد دشمن نمی کنه و سالم یاد دیوونه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد