کاش وقتی مشیری از زبون یک مرد مینوشت به جای
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت
مینوشت
من همه غمه جهان ریخته در چشم سیاهت تو همه افسوس عالم در نگاهت